طلوعي ديگر را به تماشا نشسته ام

  و اشكهايم را بدرقه شبي ديگر كردم

    چقدر زيباست اين ثانيه هاي بي قرار

      ديگر راه گريزي نيست بايد عاشق شد

         و عاشق ماند و دنيا را با عشق نگاه كرد ...